قسمت هایی از کتاب الیور و جزیرک های شناور
بیش تر آدم ها وقتی پدر و مادرشان همراه چند جزیره ی ناشناخته غیبشان می زند، کمی نگران می شوند. احتمالا با پلیس یا گارد ساحلی تماس می گیرند یا همه اش دادوفریاد می کنند. اما « الیور » نه. او از خانواده « کریسپ » آمده و سرسخت تر از این حرف هاست. زمانی که نوزاد بود، در سفر تحقیقاتی به میسای فراموش شده، وقتی یک عقاب کالسکه اش را از جا بلند کرده بود، هیچ ترسی به دلش راه نداده بود. زمانی که پدر و مادرش او را به سفری دیوانه وار برده بودند، اصلا دست و پایش را گم نکرده بود. در این سفر باید با دوچرخه اطراف دهانه ی کوه شکم آتشی رکاب می زدند و…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.