یکهو انگار کسی صدایش زد؛ وقتی روبر می گرداند و بر متن همهمه ی خفه ای که مثل یک تور نامرئی سالن کوچک فرودگاه را می پوشاند، همان نوای گمشده دوباره طنین انداخت. چند سال می گذشت از آخرین باری که صدایی آشنا، صریح و روشن و صاف، بی هیچ لهجه و لکنتی او را صدا کرده بود؟ و…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.