معرفی کتاب نیم قرن با بورخس اثر ماریو وارگاس یوسا
پیرمرد چشم ما بود و هست، درحالیکه او بود که سالهای سال چشمانش سویی برای دیدن نداشت و ما آنگونه که میگویند و خود نیز ادعایش را داریم، چشمانمان میبینند! پس چهگونه پیرمردی نابینا، «چشم» مایی بود و هست که از بینایی چشم محروم نیستیم؟ شاید از میان سطور کتاب کوچک ماریو بارگاس یوسا، «نیم قرن با بورخس»، بتوان به پاسخ این پرسش رسید. یوسایی که پس از مرگ فوئنتس و مارکز در هزارهی سوم، شاید بهواقع شاهکارنویس زندهای به بزرگیاش در ادبیات همهی جهان وجود نداشته باشد. این نویسندهی برندهی نوبل ادبیات، نه فقط به واسطهی رمانهای درخشانش، بلکه با انبوهی مقاله، نقد و جستار بینظیری که نوشته، به غولی ادبی تبدیل شده که همترازی ندارد. حال هنگامیکه بدانیم این غول بزرگ تاریخ ادبیات متنهای نقادانهی بسیاری در ستایش دیگر غولهای بزرگ تاریخ ادبیات نوشته، از گوستاو فلوبر تا خورخه لوئیس بورخس، قضیه بسی جذابتر هم میشود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.