قسمت هایی از کتاب رقصنده با تاریکی
روزی دوست قدیمی اش را با ظاهری خیر خواهانه به دام کشید و روزی هم که برایش دردسرساز می شدم نوبت من فرا می رسید حق با او بود… مردهای خوب وقتی دست به کارهای خطرناک می زدند افتضاح به بار می آوردند… اما مردهایی مثل او… مردهایی مثل او سربلند بیرون می آمدند. شاهکاری دلهره آور و شوم از چنین موقعیت هایی می ساختند… چرا که به همان شرایط تعلق داشتند… به تاریکی…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.