کتاب «پریباد» روایتی اسطوره ای درباره شهری است که یک شبه نابود شده و به نوعی توصیه ادبی نویسنده به هنرمندان و نویسندگان ایرانی است که در آثارشان فرهنگ ایرانی را به نمایش دربیاورند و شکل گرفتن مبانی اندیشه در هنگامه تضاد دنیای قدیم با جدید را واکاوی کنند. داستان این رمان درباره شهری بنام پریباد است که ناگهان در یک شب ناپدید شده است. راوی این داستان در همان ابتدا این گونه آورده است: «هیچ قصه گویی ندیده بودم که قصه پریباد را کاملا بداند. شهری بوده انگار به نام پریباد که یک شب محو می شود و یا طوفان آن را می برد و شاید برعکس (راوی ها، در این مورد دچار تضادهایی شدید بودند) طوفان شهری را می آورد به نام پریباد… بعضی راوی ها می گفتند که ساکنانش دیو بودند، بعضی می گفتند که برعکس! در قصه ها، مکانش را حدود ایزدخواست می دانند در اطراف یزد و در روایت هایی، پریباد را در جغرافیایی متفاوت، کنار جبار بارز، حدفاصل بم با نرماشیر گفته اند. حتی یک قصه گوی زابلی، پریباد را در حدود کوه خواجه خضر، کنار شهر سوخته بوده می دانست. روایت ها پراکنده و پریشان بودند…»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.