روی شیشه نفسم را خالی کردم و صفحه ای برای نوشتن ساختم. انگشت اشاره ام را بالا بردم و نوشتم: “ هیچ “ کمی جلوتر از “ هیچ “ دوباره نفسم را روی پنجره خالی کردم. “ هیچ : هوای یاوه گویی و چرت بافتن “ کمی نگاه کردم. کف دستم را روی نوشته کشیدم و آن را پاک کردم. دوباره نفسم را همانجا خالی کردم و نوشتم: “ پروا یگانه : پری، پروانه، پرن، پونه، پایان” این بار بالاتر از نوشته قبلی نفس زدم و نوشتم. “ پروا یگانه: مثل پراگ… سمفونی رمز و راز” منتظر محو شدن نوشته بودم که صدای شکستن چیزی مرا از جا پراند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.