معرفی کتاب طواف خورشید اثر ساناز زینعلی
بی توجه به او، به اتاق کارش رفت. امشب به قدر کافی ذهنش پر از آدم ها بود. نیاز به قدری تبصره و ماده و قانون داشت تا مثل همیشه از او فرار کند. مثل همه ی شب هایی که در خلوت شب یاد او می افتاد و برای پرت کردن فکرش، به اتاق کار پناه می برد. تنها جایی بود که یادش می رفت روزی مثل زمین که به دور خورشید می چرخد، دورش طواف کرده و گفته بود؛ « همین روزها توی جشن عروسیمون، همین طوری دورت طواف می کنم. طواف به دور خورشید تابناک زندگیم«.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.