رمان شام آخر در سرخده حکایت زنان میانسالی است که رازهای مگو روحشان را سنگین و روابطشان را تیره کرده است؛ رازهایی که حاصل روابط و مناسبات فرهنگی و تاریخی است و مختص نسل آرمانخواهی که اکنون در سراشیب عمر به واکاوی خود و تاریخ خود رسیده است. آیا این رازگوییها روابط آنها را محکمتر میکند یا زندگی و روابطشان را خالی از معنا میکند؟
چه نوع رازی ارزش محافظت دارد؟ آیا رازها سرمایههایی بسیار شخصیاند که افشای آنها آدمی را به پوستهای بدون هسته تبدیل میکند و باعث فروپاشی هویتی او میشود؟ یا برعکس، پرده برانداختن از آنها سبب سبکی روح و گشایش در روابط میشود؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.