چه آماده باشی چه نباشی او می آید…
همیشه به یک شکل است. جسد یک زن با یک کرنومتر که به دست مرده اش متصل است پیدا می شود پدر پریشان، باید قبل از خفه شدن پسر ، بتواند فرزند خود را پیدا کند – و قاتل چشم چپ او را می گیرد.
الکساندر زورباخ ، پلیسی که روزنامه نگار شده است ، هر سه قتل کلکسیونر چشم را گزارش کرده است. اما این یکی متفاوت است. کیف پول خود او در کنار جسد پیدا شده است و او اکنون مظنون است. کلکسیونر چشم میخواهد که زورباخ بازی کند.
زورباخ دقیقا چهل و پنج ساعت و هفت دقیقه برای نجات جان یک پسر کوچک وقت دارد. و شمارش معکوس شروع شده است …
کلکسیونر چشم با فصل آخر شروع می شود و تمام فصل هایی که در ادامه می آیند به صورت معکوس شماره گذاری شده اند. داستان از زبان اول شخص و خود زورباخ روایت می شود. یک داستان هیجان انگیز و معمایی که خواننده را با ریتم سریعش تا انتها میخکوب نگه می دارد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.