«تالار فرهاد» داستان عاشقانهٔ یک دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران است. جوان دانشجو برای گذراندن دوران طرح و خارج از مرکز خود به سنندج می رود. شهری که یکی از دوستان قدیمی اش در آن اقامت دارد. در سنندج دل بستهٔ همکار خود می شود. اما فرانک آدم عجیبی است با زندگی ای عجیب: از مصر آمده و به دلیل شرایط سیاسی ایران و وضعیت مالی پدرش مجبور شده در ایران ادامهٔ تحصیل دهد. گفتگوهای این دوشخصیت و رفتار فرانک باعث می شود بحث هاشان سمت وسویی فلسفی و روان شناختی پیدا کند. از بودا گرفته تا نیچه و فروید. در این صحبت ها و مجادلات فلسفی آنچه بیش از همه بارز است مسئلهٔ عشق، مرگ و زندگی است. فرانک شروع به دیدن خواب ها و یادآوری چیزهایی می کند که نه اصلا به او مربوط است و نه در زندگی او رخ داده. انگار که فرانک زندگی های دیگری نیز در گذشته هایی دور داشته. محبت میان فرانک و شخصیت اصلی داستان اوج می گیرد و همزمان نیز خواب ها و یادآوری های فرانک افزایش پیدا می کند و با عشق خام دوران نوجوانی محبوبش پیوند می خورد. طوری که دیگر دارد مخل زندگی فرانک می شود. اما فرانک همچنان جز محبوبش، نمی تواند به کس دیگری چیزی بگوید، چه اینکه همگان او را دیوانه خواهند دانست.
این رمان، اثری عاشقانه با درون مایه هایی فلسفی است. نظریه هایی که نویسنده اش برای طرح کردن آن ها از روایت های داستانی کمک گرفته و موفق هم بوده. رمان با اینکه روایتگر یک داستان است اما پر از داستان های کوچکی است که خود در هم فرو می روند. روایت هایی عاشقانه که از تکرار عشق می گویند. عشق هایی که در آدمی باقی ست، هرچند منشأ اثر آن ها ناپدید شده باشد. برای همین است که می گوید «همه چیز در دنیا عینا تکرار می شود.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.