کتاب «فرداها»، داستان زندگی شخصی به نام آماند را روایت میکند و خواننده را با لحظهلحظهی زندگی او همراه میکند. اتفاق وحشتناکی برای او افتاده و زندگی پیش چشمش رنگباخته؛ اما این پایان ماجرا نیست. آماند به روستایی پناه میبرد و در آن روستا خانهای را مییابد و در آن مشغول فعالیت میشود. این خانه دوباره او را به سمت زندگی سوق میدهد و دریچهای نو را به رویش میگشاید. او که از زندگی ناامید شده، ناگهان با یادداشتهایی روبهرو میشود که معنای زندگی از دست رفتهاش را به او باز میگرداند. این نوشتهها برای صاحب این خانه بوده که حالا از دنیا رفته اما زندگی هنوز در خانهاش جاری است. نام مالک قبلی خانه خانم هوگ بوده و در یادداشتهایش به باغبانی و فعالیتهایی که در این زمینه داشته میپردازد. همین نوشتهها باعث میشوند تا آماند خمودگی را کنار بگذارد و با دستنوشتههای خانم هوگ همراه شود. آماند فعالیتهای خانم هوگ را از سر میگیرد و به باغچه سروسامانی میدهد. رفتهرفته همین فعالیتها باعث میشوند تا آماند زندگی را از سر بگیرد و غم را کنار بگذارد. بارها از قول توران میرهادی خواندهایم که: «غم بزرگ را تبدیل به کاری بزرگ کنیم». آماند نیز زمانی که مشغول به فعالیت میشود و کار میکند، اندوهش را فراموش کرده و کمکم با آدمها ارتباط برقرار میکند. باغچهی رنگ و رو گرفته، روح جدیدی به زندگی آماند میدمد و زندگی او را دچار تحول میکند. او حالا میداند که روز نو نوید امید و بوی زندگی میدهد. خواندن این کتاب را به همهی کسانی که در زندگی روزمره غرق شدهاند و جزئیات خوشایند آن را فراموش کردهاند، پیشنهاد میشود. چراکه خواندن این کتاب ما را با زندگی و طبیعت آشتی داده و باعث میشود تا نگاهی نو به احساسات و اطرافمان داشته باشیم. ملیسا ده کوستا نویسندهی فرانسوی این رمان را به رشتهی تحریر درآورده که از پرفروشترین نویسندههای فرانسه محسوب میشود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.