معرفی کتاب عشق ممنوعه اثر بن اکری
عشق ممنوعه از جایی آغاز میشود که شخصیت اصلی، اوموو، بعد از اینکه کار کوتاهکردن مویش خوب پیش نمیرود، تمام سر خود را میتراشد. او دیدی ماوراءالطبیعی دارد و به خانه میرود تا درختی را که با ابرهایی جسدمانند احاطه شدهاند نقاشی کند. اوموو که احساس جدایی از خانه و زندگیاش را تجربه میکند برای یک پیادهروی بیرون میرود.
در مسیر پیادهروی ایفیوا را میبیند، زنی که با تاکپو ازدواج کرده و زندگی مشترک نامطلوبی دارد. هنگامی که مرد با یکی از دوستانش در حال گفتوگو است، یادداشتی از ایفیوا دریافت میکند. روز بعد آنها با یکدیگر ملاقات میکنند و پس از گذراندن زمانی با یکدیگر با بوسهای از هم جدا میشوند.
نقاشی اوموو دزدیده میشود و چندی بعد آن را روی جلد کتابی به قلم یک مرد انگلیسی میبیند.
او نقاشی دیگری میکشد که از آن برای نمایش در یک گالری دعوت میشود. مدیر گالری عجیبوغریب است و نقاشی برای مرد دردسرساز میشود چون آن را اثری برای تمسخر پیشرفت نیجریه میدانند…
مرز میان واقعیت و خیال برای اوموو مبهم است. هنگامی که او همراه دوستش به پارکی میرود، در تاریکی هوا دختری دهساله را میبینند که در مراسمی قربانی میشود، آنها بهطور ناشناس با پلیس تماس میگیرند و مرد به خانه میرود تا خود را غرق در کابوس ببیند…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.