معرفی کتاب آن یکی اینشتین اثر مری بندیکت
انگار یادش رفته بود مقاله را من نوشتم، مقاله ای که حالا به خاطرش سودای جایزه ی نوبا در سر داشت، انگار تاریخ را در ذهن خودش چنان بازنویسی کرده بود که در آن وقعا خودش مقاله را نوشته است. نمی دانستم چه بگویم حرفش میخکوبم کرده بود، معرفی نظریه ی نسبیت به جهان به عنوان نظریه ی خودش یک بحث بود، اما اینکه پیش من هم تظاهر کند خالقش خود او بده یک بحث دیگر! آن وقت بود که فهمیدم در نظر آلبرت به یک زن خانه دار معمولی تبدیل شده ام، مادر بچه هایش، نظافتچی خانه اش، رخت شوری برای لباس هایش، آشپزی برای غذاهایش، هرگز کسی بیش از اینها نبوده ام.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.