«خفهخون» عنوان مجموعه داستانی است که ۱۵ داستان کوتاه را شامل میشود. مریم سمیعزادگان، نویسنده «خفه خون» در داستانهای این مجموعه با دوری از پیچیدگیهای فرمی، زندگی قابل لمس آدمهایی را روایت میکند که با بیم و امید دست به گریبان فراز و نشیبهای زندگی هستند.
سمیعزادگان در این کتاب زندگی زنان را دستمایه داستانهای خود قرار داده و رنجها و تلخکامیهای این قشر از جامعه را روایت کرده است. این مجموعه شامل داستانهایی است که در دل یکدیگر زنجیر شدهاند. نوع روایت داستانهای مجموعهی «خفهخون» توالی زمانی را برهم زدهاند؛ بهعبارتی نویسنده قصهها را به شکل خطی روایت نکرده است. نویسنده از یک موقعیت خاص شروع میکند و بهاصطلاح صحنه را چیده و آماده میکند. گاهی شروع داستانهای سمیعزادگان دارای چند صحنه است و بعد قصه شروع میشود. برای مثال در داستان “ترنشکها” از این مجموعه، ابتدا نویسنده قصه را به گونهای آغاز میکند که مخاطب متوجه میشود قرار است جشنی برپا شود و همه این صحنهها مقدمهای است برای شروع شکافتن قصه و گفتن از شخصیتها و کنشهای آنها.
عنوان داستان های مجموعه «خفه خون» عبارتند از: کاش عزرائیل تقویمش را گم میکرد، ترنشکها، اتوبوسی که رفت، گواهی فوت، دختر آقامراد، نازخاتون، آگهی ترحیم، خیاطخانه، نهنگ و چوب هاکی، سردابه، معجزه، زیر درخت چنار، خفهخون، وقتی نیست و غراب.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.