“متن پیش رو ، تلخیصی از پایان نامه ی مـن در مقطع کارشناسی ارشد عکاسی است که تقریبا هشت سال پیش در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدوین شـد. هـر چند کـه آن سال ها کم و بیش درگیر جلوه های زیباشناختی و بیشتر در پی وجوه مفهومی و فلسفی بالذات تصویر عکاسی بودم ولی کارکردهای سیاسی و اجتماعی ایـن رسانه ی دموکراتیک و تأثیر آن بر زندگی روزمره و نفـود آن در سطحی ترین تا عمیق ترین لایه های زندگی اجتماعی انسان برایم بیش از همه چیز جذاب و مسئله برانگیز بود. از سوی دیگر و در طی سالیان، مطالعه ی تاریخ، خصوصا تاریخ ایران، از حد یک خوانش صرف برایـم فراتر رفته و بیش از پیش چالش برانگیـز شـده بـود.
بایـد اذعـان کـنـم کـه ورود به عرصه ی هنر، آن هـم عکاسی، تنها نقطه و بهانه ای بود که می توانست دغدغه هـای فـکـری مـن را در حوزه های هنر، تاریخ و فلسفه و البته مسائل سیاسی و اجتماعی به هم پیوند زنـد و مـن را بـه عـرصـه ی تحقیق و پژوهش، بـه شکل آکادمیک سـوق دهـد. تاریخ نگاری های سنتی و گاه شمارانه ی مرسـوم تاریخ عکاسی ایران، برایـم آنقـدر جذابیت نداشتند تا بخواهم یکی دیگر از این دست تحقیقات تاریخی را رقم بزنم . بلکـه آن هـا را در کنار عکس های تاریخـی مـواد خـام و مرغوبی می دانستم که…”
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.