قسمت هایی از کتاب مجموعه اشعار سیدعلی صالحی
کلمه کلمه، زندهام و کار مىکنم: کلمه به کلمه! روزها… نیمه دومِ همه روزها پا به راهِ روشنایىِ جهان مىشوم. مىبینم، مىشنوم، یاد مىگیرم، ذخیره مىکنم: هر چیزى، هر حِسى، هر اتفاقى، هر هَستى، چه خوب، چه غیر، و لاغیر!
شبها وقتى همه زندگان به خواب اَندَرَند، تازه بیدارىِ بىدلیلِ من آغاز مىشود، نه بهاختیار، که تا یاد دارم قرارِ حیاتِ من همین بوده است: از دورانِ دورِ کار و نان و دبستان تا همین ساعتِ ساکتِ بامدادى که ذره ذره مشغولِ معامله با کلماتام. عمرِ خویش را ثانیه ثانیه مىدهم تا از آسمان، کلمه کلمه بستانم، بچینم، ببویَم و براى هر چرایىِ خویش، چراغى شاید.
خلوتِ شب چیز دیگرىست، هم در خلوتِ همین شب است که کلمات از بیگارى براى اشیاءِ مىگریزند، و شعر… نافرمانىِ کلمات نسبت به نامیدنِ جهان است. و من براى عطر و هوش و حضور و حرفشان احترامى عمیق قائلم. احترام حتمآ احترام مىآورد، آنها را آهسته مىنویسم که مبادا از غیظِ قلم آزرده شوند. کلمات خواهرانِ مناند، پرستارانِ زخمىترین رؤیاهاى آدمى، که دعوتشان به ساحتِ سحورى، وظیفه فطرىِ من است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.