پیدات کردم

کتاب “پیدات کردم” نوشته “لیزا جول” میباشد که در آر آن گمشده ای توسط خانمی پیدا میشود.

خانم “آلیس لیک” مردی را در کنار ساحل بیرون خانه خود می یابد. او بدون نام است و هیچ پیراهنی ندارد. او حتی هیچ تصوری از آنچه در آنجا انجام می دهد ندارد. خانم لیک بجای قضاوت او ترجیح میدهد او را به خانه خود دعوت کند.

“چه مدت است که در اینجا نشسته اید؟”
“من دیروز به اینجا رسیدم.”
‘اهل کجایی؟’
‘هیچ نظری ندارم.’

این گفت و گوی ابتدایی میان خانم ” لیک” و مرد جوان قصه است.

در طرف دیگر داستان “لیلی مونروز” بیست و یک ساله تنها سه هفته است که ازدواج کرده است. و شوهر جدیدش یک شب نمیتواند از محل کار به خانه بیاید و در یک کشور جدید که در آنجا کسی را نمی شناسد ،تنها میشود.اما پلیس به او چیزی عجیب می گوید شوهرش هرگز وجود نداشته است!